تخماقی کردن(دَ) تخماق کوب کردن. کوبیدن و له کردن: سرش را تخماقی کردن، سر او را با تخماق له کردن. رجوع به تخماق و تخماق کوب کردن شود ادامه... تخماق کوب کردن. کوبیدن و له کردن: سرش را تخماقی کردن، سر او را با تخماق له کردن. رجوع به تخماق و تخماق کوب کردن شود لغت نامه دهخدا